به گزارش مشرق، در این گفت و گو شاهد یک کفاشیان متفاوت هستیم. صحبتهای او به گونه ای است که انگار که از ماجرایی دلخور است. کفاشیان در این گفت و گو می گوید تاج و ساکت هم باید مثل او و بقیه پاسخگوی ملت باشند. او در این گفت و گو به صورت زیرکانه ای از کی روش هم انتقاد می کند و از کارشناسان می خواهد عملکرد کی روش را در هفت سال اخیر بررسی کنند.
جدایی برخی افراد از بدنه ورزش یا جابه جایی آن ها در پست های مختلف همواره این شایبه ها را به وجود می آورد که نکند تخصص کسب شده در طول سالیان مختلف از دست برود. این اتفاق درباره شما نیز رخ داد.
جامعه ورزشــی تافته جدا بافته از تصاویــر، صداها و حقایق جامعه نیست و هر آنچه در جامعه زیستی می گذرد، با نوسان اندکی در جامعه ورزشی نیز گذران دارد و زمان و تاریخ با هیچ قوم و قبیله و ملتی تعارف ندارد و ما نیز مثل دیگر مردمان کره خاکی، از خاصیت و تاثیر گذاری زمان تمکین پذیر هستیم، مقاومت می کنیم اما تاب و توان مان نیز اندازه ای دارد و اگر خارج از توان مان باشــد که هست! مثل همه مردمان دنیا که از سطحی به سطح دیگر نقل مکان کرده اند، ما نیز نقل مکان خواهیم کرد.
وضعیت فوتبال کشور و نوع مدیریتی حاکم بر آن، بسیاری از کارشناسان را ناراضی کرده است؛این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟
مدیریت در ورزش و به خصــوص فوتبال یکپارچه و متمرکز نیســت و متولیان پیدا و پنهان دارد! به عبارتی هر آنچه ثمــره مدیریت در دیگر بخــش های جامعه به معرض نمایش درآمده ، در فوتبال و ورزش نیز قابل دیدن است و هیچ فدراسیونی مجزا از فدراسیون دیگر نیست و همگی در یک ردیف ذهنی و فکری حرکت دارند. هیچ بقالی نمی گوید ماست من ترش است اما باید بپذیریم که ماست مان ترش اســت! آنچه مردم درباره مدیریت های جامعه ورزشی و به خصوص فوتبال بیان می کنند، فکر می کنم نزدیک به واقعیت باشــد. رسانه ها باید از طریق آمار گیری و نظر سنجی واقعی از مردم متوجه شوند که آیا مدیریت در جامعه ورزشی مطلوب و قابل اعتماد است و یا خیر؟! اگر مدیریت ها مطلوب است که همگی سهیم هستیم و اگر مدیریت ها نامطلوب و به عبارتی تصویری از کم یا بی اعتمادی و بی باوری است، دوباره همگی سهیم هســتیم و مهم تر اینکه باید پاسخگو باشــیم. امیدوارم ادبیات پاسخگویی در ذهن و افکار مدیریت های کشور نهادینه شود پاسخی که با ســند مطابقت داشته باشد.(می خندد) البته اســنادی که در یک فرآیند طبیعی و قانونی ساخته شود.
بـه موضـوع تیم ملـی فوتبـال بپردازیم،آورده های کارلـوس کی روش بـرای فوتبال مان چه بوده اسـت؟ بسـیاری معتقدند او براسـاس دستاوردهایی که داشته حق دارد اینچنین نگاه از بالا به پایین به فوتبال مان داشته باشد.
ابعاد و مختصات کی روش در قالب مربی مشخص است، او نیز مثل دیگر انسان ها نقاط قوت و ضعف دارد مثل دیگران پر از دانایی و نادانی و به طور کلی زاییده شرایط است. ابعاد و مختصات فوتبال کشور نیز مشخص است و مانند فوتبال دیگر کشورها نقاط قوت و ضعف دارد اما همان طور که کی روش همه فوتبال کشور نیست، فوتبال هم همه موضوعات کشور نیست! اگر یاد بگیریم که هر چیزی سر جای خودش باشد، از هر موضوعی به اندازه خودش، انتظار خواهیم داشت و به هیچ ورزشــی به عنوان سوپاپ اطمینان ناکامی های دیگر نگاه نمی کنیم!. گاهی اوقات کنش و واکنش ها به گونه ای است که زیبنده نظام ذهنی و فکری جامعه ایران نیست! تاریخ این سرزمین کهن ابعاد و گستردگی فراوانی دارد که انتقال خصلت و صفت هایش هنوز در بطن جامعه امروز بروز و ظهور دارد بنابراین کی روش و کی روش ها باید بدانند درچه سرزمین و تاریخی پا گذاشته اند. شاید اکنون بال هایمان کمی رنجور و به عبارتی شکسته باشد اما اگر ترمیم پیداکنیم، سقف پروازمان مانند عقاب است! اگر کی روش دارای سبک، سیاق، روش و منش باشد بدون شک خطوط ذهنی و فکری اش را باید در فوتبال کشور درک کرد و به عبارتی از دور قابل شناسایی باشــد! (تاکید می کند که این را بایدمربیان، بازیکنان و هواداران فوتبال پاسخ بدهند). برخیمربیان فقط نتیجه گرا هستند و برخی مربیان بازیکن ساز،عده ای از آن ها مدیر و برخی رهبر هستند، برخی مربیان مهندس و سازنده و برخی دیگر حاضری خور و به عبارتی مونتاژ کار هستند! عده ای از مربیان فوتبال را هنر می دانند و برخی فوتبال را فقط محل کاسبی و درآمد! کارشناسان باید بگویند هفت سال حضور کی روش چه آورده هایی برای فوتبال کشور داشته است؟! آیا سبک، روش و متد فکری کی روش در فوتبال باشگاهی کشور قابل مشاهده است؟! نمی توانم استناد به نتایج کنم و بگویم در جام ملت ها اول، دوم و یا رتبه دیگری کسب کرده ایم اما در کنار دو دوره حضور در جام جهانی با کی روش، کارشناسان به دنبال خط فکری اشهستند که آیا در فوتبال کشور قابل تشخیص است؟! خودفوتبالی ها می گویند که دیگر اسم ها کارایی ندارند و آنچه کارایی دارد عمل است. بنابراین باید تجزیه و تحلیل کنیم که آیا در قبال داده هایی که فوتبال ایران برای کی روش داشته به همان میزان نیز داده هایی را انباشت سرمایه کرده ایم؟! به عنوان مثال اگر همین امروز کی روش از فوتبال کشور برود آیا خطوط ذهنی و فکری اش در فدراسیون فوتبال و همچنین فوتبال کشور ادامه دار خواهد بود؟!
مثلث اصفهانی ها؛ به احتمال زیاد این کلمه را بارها در رسانه ها خوانده اید. برخی معتقدند تاج،ساکت و محمود اسلامیان اقداماتی در فدراسیون انجام داده اند که حاشیه هایی را در پی داشته است.
در این مورد نظری ندارم اما مــردم امروز، مردم دیروز نیســتند و به درســتی به ابعاد پیدا و پنهان مدیران اشــراف پیدا کــرده اند و اگــر نتیجه، رفاه مطلوبی است آن را از چشم مدیران می بینند و اگر نقص و کاســتی و ....وجود دارد آن را هم از چشــم مدیران مــی بیننــد؛ بنابراین تاج و ســاکت ها نیز زاییده شرایط هستند و آنان نیز مثل من و بقیه باید پاسخگوی ملت باشند.
شـما در طول گفت وگوهای اخیر خود بارها محمد دادکان را شـخصیتی منحصر بـه فرد در فوتبال دانسـته اید، نظرتان در این باره تغییری نکرده است؟
دادکان زبان دغدغه مردم اســت و اعتقــاد دارم که با شجاعتش آنچه را به صلاح کشــور است، بیان می کند و به همین دلیل اســت که مردم دوستش دارند و من نیزدوستش دارم.
بسیاری از هواداران ورزشی معتقدند شما در قراردادی که با کی روش بستید، اجازه رفتارهای عجیب و غریب را به او دادیـد در این باره حق را به هواداران می دهید؟
نظر خاصی ندارم امــا امیدوارم کــی روش بداند که فردگرایی، انحصار طلبی و رفتــار دیکتاتور گونه از همه جوامع رخت بر بسته است و اگر می خواهد شخصیت قابل باوری داشته باشد ، باید بیاموزد که بر اساس احترام متقابل رفتار کند! او باید بپذیرد که فدراسیون فوتبال کارفرمای اوست و این کارفرما ست که جهت حرکت و ابعاد تولیدات را برای او مشخص می کند! کی روش باید بپذیرد که همه مربیان، بازیکنان و تولیدات وطنی فوتبال مان برای مردم قابل احترام هســتند و او نیز احترام بگذارد! در کشوری زندگی می کنیم که ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی،سیاسی، ورزشی و ...آن مشخص است؛ بنابراین کی روش در برابر داده هایی مشخص قرار دارد و ابعاد حرکت کی روش هم مختصات معین دارد، مردم نیز متوجه شده اند برای این که به سمت و سوی توسعه یافتگی و همچنین توسعه پایدار حرکت کنیم باید در همه ابعاد خطوط ذهنی و فکری جامعه زیستی، باز تولید معنایی، روشی و منشی صورت بپذیرد!
البته دو بار حضور پیاپی در جام جهانی اتفاق مثبتی اسـت که با حضور کی روش اتفاق افتاده؛ بنابراین نمی توان رفتارهای او را به طور کامل منفی دانست.
با توجه بــه ظرفیت فوتبــال کشــور و فضایی که رقبای مان داشــته اند حضور در جام جهانی یک اتفاق مطلوب است و شرایط به گونه ای است که مربیان دیگر نیز می توانند این پیوســتگی حضور در جام جهانی را تجربه کنند و این اتفاق نیز ثمره گذشت و خاصیت زمان است که شرایط ذهنی مان را ارتقا داده است! بنابراین باید همگی نسبت به موضوعات جامعه و جامعه ورزشی واقعگرا باشیم و یکی از این واقعیتگرایی ها تشخیص حرکت جامعه و توجه به نیمی از آنان یعنی بانوان است ِ دنیای امروز دنیای زنان و مردان همراه است بر همین اساس عین همان حقی که برای مردان وجود دارد برای بانوان نیز هست! بنابراین لازم اســت که به مطالبات و خواسته های ورزشــی بانوان جامعه نظیر حضور در استادیوم های ورزشی و ...توجه شود حضور بانوان در ورزشگاه ها یک حق پیش پا افتاده و بسیار طبیعی است که متاسفانه در جامعه ایران به عنوان یکی از اولویت ها به شــمار می رود و فکر می کنم مغایر با تاریخ و تمدن ایرانی اسلامی باشــد مغایر از این جهت که ما جامعه ای نجیب زاده هستیم و این گونه موانع به تاریخ نجیب زادگی مان خدشه وارد می کند!